الصَّمصامُ المُنتَقِم علیه السلام

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

السلام علیک یا ربیع الأنام و نضره الأیام

02 فروردین 1394 توسط برهاني كودهي

 السلام علیک یا ربیع الأنام و نضره الأیام
سلام بر تو ای بهار خلایق و خرمی روزگار!

مولایم ما را ببخش که یک عمر چه کودکانه نشستیم و انتظار کشیدیم تا صدای شلیک یک توپ ، نوید آمدن بهار را سردهد.

ای صد افسوس که تو بهار ما بودی ومن بی تو هر فروردینم، دی  بود و نمی دانستم.

صادق (ع) آل محمد(ص) فرموند: که  نوروز و  اول بهار روزی است که ما توقع فرج حضرت مهدی (عج) را داریم.

 کودک که بودم پدرم جمعه ها صبح درب خانه را آب و جارو می کرد تا  اگر مولا از آن حوالی عبور کند …

و نوروز هر باره این حس را در من زنده می کند.

مردمی را می بینم که سراسر شوق و شورند ، خانه تکانی می کنند و لباس های نو برتن…

اما برای چه ؟ برای که ؟

اینان منتظرند تا  بهار شود ؟

سالهاست می اندیشم که هنگام بهار مگر چه می شود که اینگونه به هم می ریزیم ، مهربان می شویم، به سراغ هم می رویم و از همه مهمتر منتظر می شویم…

انتظار …

سالهاست به لحظات تحویل سال و یک دقیقه ای که قبل از حلول سال نو همه ساکتند و نفس ها را در سینه حبس می کنند می اندیشم!

و هر ساله هیچ اتفاقی نمی افتند!!!

کجایی ای  ربیع الأنام و نضره الأیام

نمی دانم ،  شاید از گذشته به ایرانیان اینگونه آموختند تا رزمایش ظهور برگزار کنند …

وصد افسوس که ره گم کردیم و انتظار خورشید آسمانی را کشیدیم و حال آنکه تو خود خورشید در زمین ما بودی و ما ندانستیم.

ای کاش دقایقی تمام نفس ها برای تو حبس می شد و همه با هم زمزمه می کردند دعای عهد و ندبه و فرج  را …

و ای کاش هفت سین مان را در جمکران می گستردیم

و در آن به جای سفره ، “سجاده ای” می انداختیم به گستردگی زمین…

و”ستاره ای” از آسمان به زیر می کشیدیم به یاد تو…

و “ساعتی” برای شمار ثانیه هایی که بی تو گذشت

و “سدر” را به یاد سدره المنتهی مصطفی  (ص) بر سجاده می ریختیم!

و “سیصد و سیزده سرباز و سلاحی” به نشان پایبندی بر سوگندی که با تو بسته ایم تا خونی که در رگهایمان است  نذر تو باشد که چه نیکو در عهد آموختیم بسراییم ” شاهِراً‌ سَیْفی ،  مُجَرِّداً قَناتی، مُلَبِّیاً دَعْوَهَ الدّاعی فِی الْحاضِرِ وَ الْبادی ” و با شمیشر آخته  ، و نیزه برهنه ،  پاسخ ‌گویان به نداى آن خواننده بزرگ در شهر و بادیه ایم.
و سین ششم سجاده مان  را از خدا می خواهیم تا “سرمه” کشد چشمانمان را به وصال دیدارش… و شنوا سازد شنوایی مان را به نوای انا المهدی…

اَللّـهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَهَ الرَّشیدَهَ ، وَ الْغُرَّهَ الْحَمیدَهَ وَ اکْحُلْ ناظِری بِنَظْرَه منِّی اِلَیْهِ

و سین هفتم را نیز من بر این سجاده می نشانم ” سلام علی آل یاسین”.

به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن العسکری (عج) که صد البته نزدیک است.

 1 نظر

مادرم زهرا سلام الله علیها

14 اسفند 1393 توسط برهاني كودهي


گفتمش نقاش را از غربت زهرا بکش
گریه کرد و با قلم یک چادر خاکی کشید

 

گفتمش پس غربت زهرا کجای نقش بود
ناله کرد و زیر چادر غنچه ای پرپر کشید

 

امام صادق(ع) می فرمایند:
هر کس به شناخت حقیقی فاطمه (س) دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است .

نوشتند عاقبت بابغض و کینه
به ضرب میخ در بر روی سینه

جزای عاشق حیدر همینه

 1 نظر

ضرورت و فوائد برنامه ریزی در اسلام

14 اسفند 1393 توسط برهاني كودهي

 

 ضرورت و فوائد برنامه ریزی در اسلام


در عصر ارتباطات و پیشرفت های شگرف برای کسب علم و دانش و رشد فکری و اجتماعی و معنوی و هر کاری، انسان نیاز به برنامه ریزی و تنظیم اوقات دارد، اسلام به عنوان کاملترین دین الهی که برای بشریت آمده بر مسئله برنامه ریزی تأکید و پافشاری نموده است.


برای نمونه به چند مورد اشاره می کنیم باشد که در این ایام فراغت فراغ بالی به تمرین و ممارست در برنامه ریزی برای فرصت با ارزش زندگیمان بپردازیم :

1- سفارش علی(ع) به نظم در واپسین لحظات

علی(ع) به امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، و همه فرزندانش و تمامی کسانی که وصیت نامه حضرت به آنان می رسد این گونه وصیت کرد: «اوصیکما… بتقوی الله و نظم امرکم؛1 شما دو نفر را به تقوای الهی و نظم و برنامه ریزی در کارها سفارش می کنم.»

 

2- مؤمن باید برنامه ریزی داشته باشد

علی(ع) فرمود: «للمؤمن ثلاث ساعاتٍ: فساعة یناجی فیها ربّه و ساعةً یرمّ معاشه و ساعة یخلّی بین نفسه و بین لذّتها فیما یحلّ و یجمل؛2 سزاوار است مؤمن را سه زمان باشد: زمانی که در آن با پروردگارش راز و نیاز کند، و زمانی که هزینه های زندگی را تأمین کند، و زمانی را به خوشی های حلال و زیبا، اختصاص دهد.»

امام صادق(ع) فرمود: «در حکمت آل داوود، چنین آمده است، سزاوار است مسلمان خردمند زمانی را به اعمال میان خود و خداوند اختصاص دهد و زمانی را با خوشی های حلال سپری کند که این زمان، کمک به آن دو وقت خواهد بود.»3

 

ضرورت برنامه ریزی

در منابع اسلامی به چند جهت برنامه ریزی را ضروری و لازم دانسته است.

1- عمر و زمان به سرعت در حال گذشت است و گذشت آن محسوس نیست.

علی(ع) فرمود: «الفرصة تمرّ مرّ السّحاب؛4 زمان و فرصت همچون ابر در حال گذر است.»

 

2- عمر و زمان قابل بازگشت نیست و به هیچ طریقی نمی توان آن را برگرداند.

علی(ع) فرمود: «الفرصة سریعة الفوت، و بطیئته العود؛5 فرصت به سرعت می گذرد و به کندی برمی گردد.»

 

3- زمان با هیچ چیز قابل معاوضه نیست.

علی(ع) فرمود: «الفرصة غنمٌ؛6 زمان و فرصت غنیمت و منفعتی است (که با چیزی قابل معاوضه نیست.)»

هر سرمایه ای را انسان از دست دهد قابل جبران است جز سرمایه عمر و زمان که قابل جبران نیست.

فخر رازی در ذیل آیه «والعصر انّ الانسان لفی خسرٍ؛7 به عصر سوگند که انسان ها هم در زیانند.» چنین می گوید: «یکی از بزرگان پیشین می گوید: معنی این سوره را من از مرد یخ فروشی آموختم که فریاد می زد و می گفت: «ارحموا من یذوب رأس ماله ارحموا من یذوب رأس ماله؛ رحم کنید به کسیکه سرمایه اش ذوب می شود،رحم كنید به كسی كه سرمایه اش ذوب می شود.» پیش خود گفتم: این است معنی «انّ الانسان لفی خسرٍ» عصر و زمان بر او می گذرد و عمرش پایان می گیرد و ثوابی کسب نمی کند و در این حال زیانکار است.»8

گویند: گدائی در مغازه مردی آمد به او گفت: یک گونی از این گردوها را به من عطا کن. صاحب مغازه گفت: گدای ناشی! کجا دیده ای یک گونی گردو را به عنوان گدایی به گدا بدهند؟ گدا کنار گونی نشست گفت: اجازه میدهی دانه ای از آن ها را بردارم، صاحب مغازه گفت: بردار، دوباره گفت: دومی را اجازه می دهی… صاحب مغازه گفت: گویا همان یک گونی را می خواهی یکی یکی از من بگیری.

روزگار هم سرمایه ما را لحظه به لحظه از دست ما می برد بدون اینکه متوجه آن باشیم.

 

 
 
 
 

رسول خدا(ص) فرمود: «انّ العمر محدودٌ لن یتجاوز احدٌ ما قدر له…؛9 عمر محدود است هیچ کس از مقداری که برای او تعیین شده است رد نمی کند.»

و فرمود: «کن علی عمرک اشحّ منک علی درهمک و دینارک؛10 بر عمر (و زمان) حریص تر باش تا نسبت به درهم و دینار.»

علی(ع) فرمود: «الفرصة غنمٌ؛ زمان و فرصت غنیمت و منفعتی است (که با چیزی قابل معاوضه نیست.)»

4- مدیریت زمان نشانه رشد اجتماعی و عامل سعادت اخروی است

رسول خدا(ص) فرمود: «انّ عمرک مهر سعادتک ان انفذته فی طاعة ربّک؛ عمر (و زمان) قیمت و بهای سعادت تو است اگر (با برنامه ریزی) در مسیر طاعت خدا به کار گرفته شود.»

و در جای دیگر فرمود: «احذروا ضیاع الاعمار فیما لایبقی لکم ففائتها لایعود؛11 از ضایع کردن عمر در چیزی که ماندگار نیست پرهیز کن چرا که عمرهای از دست رفته قابل برگشت نیست.»

 

5- لزوم انجام کارها در وقت خودش

لازم است هر کاری در زمان مقرر و مناسب خود انجام گیرد و این امر بوسیله برنامه ریزی میسر می گردد.

رسول خدا(ص) فرمود: «الامور مرهونةٌ باوقاتها؛12 هر کاری در گرو زمان خودش است.» از طرف دیگر اگر فرصت دادی و با برنامه ریزی در زمانش انجام ندادی دچار حزن و اندوه می شود.

پیامبر اکرم(ص) فرمود:« اضاعةٌ الفرصة غصّةٌ؛13 ضایع کردن فرصت (در مسیر غیر صحیح) غصّه می آورد.»

و فرمود: «ترک الفرص غصصٌ؛14 ترک فرصت ها (و بهره برداری نکردن) غصّه ها در پی دارد.»

 

6- راه رسیدن به موفقیت

معروف است که امام راحل (ره) آن قدر منظم بود که عرب مغازه دار بازار هویش نجف، با آمدن او ساعت خود را تنظیم می کرد.

«مارون کور» با برنامه ریزی دقیق، یکی از آثارش را در ضمن رفتن از خانه بیماری به خانه بیمار دیگر نوشت.»15

و دکتر «برزی» زبان فرانسوی و ایتالیایی را هنگام رفتن به اداره و بازگشت از آن یاد گرفت.»16

شیخ انصاری با برنامه ریزی که داشت علاوه بر کارهای اصلی، هر روز یک جزء قرآن، یک نماز جعفر طیار، زیارت جامعه و زیارت عاشورا می خواند.17

 

7- از لحظات عمرمان پرسش می شود

علی(ع) فرمود: «انّ عمرک عدد انفاسک و علیها رقیب یحصیها؛18 عمرت همان تعداد نفس های تو است که بر آن نگهبانی است که آن را شمارش می کند.»

رسول خدا(ص) فرمود:«لا تزول قدما عبد یوم القیامة حتی یسئل عن اربعٍ عن عمره فیما افناه و عن شبابه فیما ابلاهً…؛19 بنده در روز قیامت، گام از گام بر نمی دارد مگر آن که از چهار چیز پرسیده شود: از عمرش که چگونه سپری ساخته، و از جوانی اش که چگونه هدر داده است…»

اکنون که به فرمایشات اولیای والا مقام دینمان توجه کردیم سایسته است که قدر لحظه به لحظه زندگیمان را بدانیم چه در تعطیلات باشیم سر کلاس در و یا در مسیر عبور و مرور نباید این سرمایه غیر قابل جبران را به حراج گذاشت و در ازای هیچ به باد فنا داد .

الان که در تعیطلات نوروز به سر میبریم بهترین موقعیت است که نظری به روند زندگی خود بیندازیم که چگونه عمر خود را به بطالت می گذارنیم  نباید به بهانه اینکه تعطیلی است تلاش در جهت کسب معرفت را نیز تعطیل کرد و افتاد در بند خور و خواب و شهوت و شکم باید سعی کرد در سفر و حضر در همه جا و همیشه عنان اختیار گذشت زمان را در دست داشته باشیم و لحظه ای را  بیهوده از دست ندهیم که این بیهودگی دست از سر ما برنخواهد داشت و روزی باید پاسخگو باشیم .

پس شایسته است که برنامه دقیق و منظمی برای در امان نگه داشتن سرمایه عمرمان از خزلان و نابودی بیندیشیم .

 

نکاتی برای داشتن یک برنامه ریزی دقیق

1- ظرافت و دقت

در موفقیت هرکاری، برنامه ریزی امکانات، تلاش و… لازم است امّا هیچ چیزی به اندازه برنامه ریزی دقیق در موفقیت و انجام کارها مؤثر نیست.

علی(ع) می فرماید:«التّلطّف فی الحیلة اجدی من الوسیلة؛ ظرافت و دقّت در برنامه ریزی بهتر از امکانات است.»

قرآن کریم درباره اصحاب کهف که از خواب طولانی بیدار شدند یکی از آن ها گفت: «اکنون یک نفر را با این سکه ای که دارید به شهر بفرستید تا بنگرد کدامین نفر از آن ها غذای پاکتری دارند، از آن مقداری برای روزی شما بیاورد، امّا باید نهایت دقت را به خرج دهد و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد، چرا که اگر آن ها از وضع شما آگاه شوند سنگسارتان می کنند، یا به آیین خویش شما را باز می گردانند…»20

در این آیه هم از برنامه ریزی اصحاف کهف خبر داده و هم از دقّت و ظرافت کاری آن ها در برنامه ریزی که باید از غذای پاک و حلال خریداری شود، و در رفت و آمدها مسئله امنیتی را مراعات کند و… این ها دقت ها و ظرافت های برنامه ریزی است.

رسول خدا (ص) فرمود: «لا تزول قدما عبد یوم القیامة حتی یسئل عن اربعٍ عن عمره فیما افناه و عن شبابه فیما ابلاهً…؛ بنده در روز قیامت، گام از گام بر نمی دارد مگر آن که از چهار چیز پرسیده شود: از عمرش که چگونه سپری ساخته، و از جوانی اش که چگونه هدر داده است…»

2- تفکر و تدبر :

برنامه ریزی خوب و عمیق و همه جانبه زاییدة فکر خوب و ژرف اندیشانه است اگر کسی بخواهد برنامه ریزی خوبی داشته باشد باید در مورد آن کار، جوانب آن، عاقبت و آینده آن خوب فکر کند، البته از این نکته نیز غافل نشود که فکر زیاد و دقّت و عاقبت اندیشی بیش از حد انسان را دچار وسواس می کند.

علی(ع) فرمود:«الحیلة قائدة الفکر؛21 چاره اندیشی حاصل اندیشیدن است.»

 

هر چیز چاره ای دارد :

در زندگی انسان گاه انبوه مشکلات سر راه انسان سبز می شود که ممکن است انسان مأیوس شود و یا خود را در بن بست ببیند، ولی باید توجّه داشت که می توان با برنامه ریزی و چاره اندیشی کارها را سامان داد و گره ها را یکی پس از دیگری باز کرد.

علی(ع) فرمود:«لکلّ شی حیلةٌ؛22 هر چیزی چاره ای دارد.»

در قدیم گاهی برخی علما برای مطالعه در شب ها چراغ نداشتند با این حال برای مطالعه خویش برنامه داشتند، محدّث بزرگ سید نعمت الله جزایری می گوید:

ما در روشنایی ماه کتاب می خواندیم و من کتابهای “کافیه” و “شافیه” و الفیه ابن مالک را حفظ می کردم و شبهایی که روشنایی ماه نبود کتابهایی را که حفظ کرده بودم از حفظ تکرار می کردم، در تابستان گاهی تا اذان صبح مطالعه می کردم و بعد اذان می خوابیدم آنگاه به تدریس می پرداختم.23

 

3- مشورت

مشورت و کمک گرفتن از نظرات و تجربیات دیگران اصل مهمی است در اسلام، خصوصاً در برنامه ریزی های گروهی، مشورت امر ضروری تر است چون هم باعث غنای برنامه ریزی می شود و هم عامل جذب و همکاری دیگران. علی(ع) زیبا فرموده، آنجا که می گوید:«من جهل وجوه الآراء اعیته الحیل؛24 کسی که از آرای گوناگون آگاه نباشد (چاره اندیشی نتواند و) برنامه ریزی او را خسته خواهد کرد.»

قرآن صریحاً به پیامبر اکرم(ص) دستور می دهد، که در برنامه ریزی اجرای احکام و امورات با مردم مشورت کن.

«و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکّل علی الله؛23 با آن ها در کارها مشورت کن امّا هنگامی که تصمیم گرفتی بر خدا توکّل کن.»

چنانکه در جنگ بدر لشکر اسلام طبق فرمان پیامبراکرم(ص) می خواستند در نقطه ای اردو بزنند یکی از یاران حضرت به نام (حباب بن منذر) عرض کرد ای رسول خدا(ص) این محلی را که برای لشکرگاه انتخاب کرده اید طبق فرمان خداست که تغییر آن جایز نباشد و یا صلاحدید خود شما می باشد.

 

4- به هم نزدن برنامه

 

برنامه ریزی وقتی ظریف و دقیق بود، باید با جدّیت تمام اجرا و عملی گردد به هیچ وجه اجازه ندهیم کارهای دیگر مانع انجام آن گردد. به این خاطره توجّه کنید.

یکی از دوستان شهید رجایی می گوید: در سال 52 یا 53، روزی به اتفاق رجایی برای خوردن ناهار قرار گذاشتیم وقتی به خیابان ولی عصر، سه راه شهید بهشتی رسیدیم. ناگهان رجایی گفت:«ماشین را نگهدارید!» ماشین را متوقف کردیم. گفتم چه شده است؟ گفت: بریم مسجد و نماز بخوانیم.

گفتم: رفقا منتظرند: گفت: والله من با خدای خود عهد کرده ام که همیشه قبل از ناهار، نماز ظهر و عصر را بخوانم. قبل از شام، نماز مغرب و عشاء را، و قبل از صبحانه نماز صبح را بخوانم، و اگر یک روز این برنامه را ترک کردم به عنوان جریمه یک روز، روزه بگیرم. شما که راضی به جریمه شدن من نیستید.»24

معروف است که امام راحل، در پاریس در حال مصاحبه با خبرنگاران بودند وقتی متوجه وقت نماز می شود مصاحبه را قطع می کند و نماز را اقامه می کند.

و از آقای فرقانی یکی از اطرافیان امام راحل نقل شده که در روز رحلت آقا مصطفی فرزند برومند امام راحل برنامه ملاقات با فقیری را که بنا بود به او کمک شود ترک نکرد .

حضرت علی (ع) زیبا فرموده، آنجا که می گوید:«من جهل وجوه الآراء اعیته الحیل؛24 کسی که از آرای گوناگون آگاه نباشد (چاره اندیشی نتواند و) برنامه ریزی او را خسته خواهد کرد»

5- توکل و توسّل :

با همة برنامه ریزیهای دقیق در انجام کارها تکیه بر خدا باشد تا او توفیق را رفیق انسان سازد. علی(ع) فرمود:«لا ینفع اجتهادٌ بغیر توفیق؛25 تلاش (در کنار برنامه ریزی) بدون توفیق (الهی) سود نخواهد بخشید. (و به جایی نخواهد رسید).»

لذا قرآن کریم وقتی دستور مشاوره به پیامبراکرم(ص) را می دهد، که در اجرای احکام دستورات الهی و برنامه ریزی آن با مردم مشورت کن می فرماید:«فاذا عزمت فتوکّل علی الله انّ الله یحبّ المتوکّلین؛26 امّا هنگامی که (با برنامه ریزی) تصمیم گرفتی بر خدا توکّل کن زیرا خداوند متوکّلان را دوست می دارد.»

و همین طور توسّل به پیامبراکرم(ص) و امامان معصوم(ع) در کنار برنامه ریزی و تلاش فراموش نشود.

تلخیص و فرآوری: محمدی

گروه دین تبیان


پی نوشت ها:

1. نهج البلاغه، محمددشتی، نامه47، ص558 .

2. همان، حکمت390، ص724 .

3. کافی، کلینی، بیروت، دارصعب و دارالتعادف، 1401ق، ج5، ص87، ح1 .

4. نهج البلاغه، حکمت2، منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، قم دارالحدیث، ص403 ح4984 .

5. منتخب میزان الحکمه، ص403، ح4985 .

6. همان، ص403، ح4987 .

7. سوره والعصر، آیات1-2.

8. تفسیر فخر رازی، ج32، ص85 به نقل از تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، ج27، ص296 .

9. منتخب میزان الحکمه، ص371، تنبیه الخواطر.

10. منتخب، ص371، مکارم الاخلاق، ج2، ص364ح2661 .

11. منتخب میزان الحکمه، ص371، ح4597 .

12. بحار، محمدباقر مجلسی، دارالکتب الاسلامیه، ج77، ص165، ح2، منتخب میزان، ص403 .

13. نهج البلاغه، حکمت، 118 .

14. بحار، ج77، ص165، ح2 .

15. چهل مجلس، احمد دهقان، قم، انتشارات ناصر، 1382، ص254 .

16. همان.

17. همان، ص253 .

18. منتخب میزان الحکمه، ص371، ح4589 .

19. خصال صدوق، قم مؤسسة النشرالاسلامی، 1414ق، ص253، ح125 .

20. فابعثوا احدکم بورقکم هذه الی المدینة فینظر ایها ازکی طعاماً فلیئتکم برزقٍ و لیتلطف و لا یشعرنّ بکم احداً. (سوره کهف، ایة 19-20).

21. میزان الحکمه، محمدی ری شهری، دارالحدیث، ج3، ح4498 .

22. همان، ح4501 .

23. گوهروقت، سیدابوالحسن مطلّبی، تهران سازمان تبلیغات اسلامی1372، ص155 .

24. میزان الحکمه، ج3، ح4502 .

25. سورة آل عمران، آیه 159 .

26. قصه های معنوی، محمدرضا اکبری، انتشارات پیام عترت، دوم، 1378، ص42 .

نویسنده: حجة الاسلام سید جواد حسینی

 نظر دهید »

وصیت نامه شهید رضا نادری

30 بهمن 1393 توسط برهاني كودهي

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

پروردگارا، نمیدانم چه شده است! قلب خود را سیاه میبینم و چشم خود را خشک از اشک. میخواهم ناله و فغان خود را بلند کنم و دل را آینه معرفت و عشق نسبت به تو نمایم. اما در دل جز هوی و هوس و تاریکی چیز دیگری را مشاهده نمیکنم.

خدایا نمیدانم چرا از این مناجات محرومم. وقتی نَفْس خود را به میز محاکمه میکشانم از آینده و آخرت خود بیمناک میشوم.

همه گمان واهی در رابطه با من دارند و تنها این منم که از خودم خبر دارم و میدانم که اسیری هستم در بند شیطان. سگ نفس دائماً بر من حمله ور میشود.

الهی میخواهم خوب شوم اما حریف خودم نمیشوم. خدایا در این مکان مقدس و به این لحظات عزیز تو را به چهارده معصوم قسمت میدهم که به من توفیق دهی و از گناه دور گردانی. و عبادت خالصانه و گریه و زاری به درگاهت در دل شب عنایت فرمایی و مرا از زمره مُخلصان درگاهت قرار دهی.

پس ای معبود من اکنون با حالتی زار از گذشته رو به سویت کرده ام. خدایا لطف و مرحمت تو نهایت ندارد. مانند دریایی است که اگر بخواهی میتوانی با یک موج کل گناه و عصیان خلایق را پاک کنی. الهی تو غنی هستی از مجازات ما و ما ضعیف در برابر عذابت. پس درگذر از گنا ه ما/

با شروع انقلاب در دل خود نوری را مشاهده کردم که نغمه آستان ربوبیت تو را سر داده بود. این تحول روزها و شبها بر من بیشتر آشکار شد. مرا به سوی تو میکشید، در اندرون من حالات روحانی ریشه دوانده بود. تا اینکه به من توفیق دادی که پای به مکانی بگذارم که همه اش نور و صفا و همه اش عشق بود. و آن خاک گلگون، جبهه نام داشت.کم کم در این بازارِ عشق و عاشقی واژه شهادت را درک کردم. من دیگر از ژرفای زندگی پست دنیا و وابستگی هایش بیرون آمده بودم.

رابطه من با تو نزدیک و نزدیکتر میشد. تا اینکه مرا سخت عاشق خودکردی. بارها درد عاشقی پوست و گوشت و استخوانم را در هم میفشرد. من سرمست از این شور بارها به دیار جبهه پا نهادم. اما نمیدانم که پایان این ظلمات و تاریکی کی خواهد بود.

نمیدانم چه زمان خورشید تابان شهادت تیرگی شب را کنار میزند و سپیده آن، آسمانِ تارِ دلِ مرا روشن م یسازد.

چه شیرین است آن زمانی که وعده دیدار حاصل شود. و من با چهره ای بشاش و بدنی خونین و قطعه قطعه شده به دیدارت بیایم.

الهی در آن لحظه دوست دارم که فرصتی به من دهی!

الهی تو رحیمی، تو بخشنده ای، تنها تو مولا و سرپرست منی. دوست دارم در آن لحظه فرصتی یابم تا رو به قبله کنم. سر به سجده گذارم و در حالت طاعت و بندگی، تو را برای چند بار دیگر بخوانم.

سخنی با شما برادران و دوستان دارم…

برادران عزیز انتظاری که از شماست از سایرین نیست. انتظاری که شهدا و امام از شما دارند جدای از عام مردم است. چرا که شما همگی در جبهه بوده اید و مظلومیت اسلام و جنگ را در بعضی از مواقع مشاهده نموده اید. دیده اید که چگونه در بعضی از عملیاتها به خاطر کمبود نیرو چه بر سر ما آمده! چطور حاصل دسترنج خون شهدا و رزمندگان در آخر کار به علت نبودن نیروی پشتیبانی بی ثمر گشته و چقدر شهید و مجروح و مفقودالاثر به خاطر همین مسئله در خاک لاله گون جبهه به جای مانده.

عزیزان من، مشکل برای این است که ما نباید زندگیمان را با جنگ تطبیق دهیم! یعنی فکر کنیم که هر وقت بیکار هستیم باید به جبهه برویم، این طرز تفکر برای کسی که امام دارد و می خواهد براساس تکلیف زندگی کند اشتباه است.

چرا که مقلد امام، از خود قدرت تصرفی در رابطه با امور زندگی ندارد. پس انسان باید ببیند که جبهه چه وقت به او نیاز دارد. یعنی جنگ را با زندگی اش تطبیق دهد.

یعنی اگر درس بود، اگر مسئله ازدواج بود و اگر هزار کار مهم دنیوی دیگر بود وقتی که به ما گفتند جبهه به شما نیاز دارد باید پشت پا به آنها زد. آیا مسئله اسلام مهمتر است یا درس و دیپلم! به خدا قسم که در روز قیامت حساب امثال ما بسیار سخت خواهد بود.

 

در پایان: بر روی قبرم این مطلب نوشته شود:

ای برادر، به کجا میروی کمی درنگ کن آیا با کمی گریه و یک فاتحه خواندن بر مزار من و امثال من، مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ایم از یاد خواهی برد!

ما نظاره میکنیم که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد. و اما مسئولیت ادامه دادن راه ماست و…

پیکر مرا در گلزار شهدای شاهرود در کنار دوستم علی کلباسی دفن کنید.

اگر جنازه ام برنگشت مزار هر یک از شهدا مزار من است.

در نهایت از تمامی دوستانم حلالیت میطلبم و امیدوارم که هر بدی از طرف من به شما رسیده است را به بزرگی خود ببخشید.

 منبع: 50salebadat.ir

 نظر دهید »

نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

03 بهمن 1393 توسط برهاني كودهي


بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.
سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته‌ی اوّل من این است که درباره‌ی انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواسته‌ی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند.


Message of ayatollah Seyyed Ali Khamenei, Leader of The Islamic Republic of Iran

In the name of God, the Beneficent the Merciful

To the Youth in Europe and North America

The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, , not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.

I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.

I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.

Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.

The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.

By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?

You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.

My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.

I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.

Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?

Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?

I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.

Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.

Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.

Seyyed Ali Khamenei
21st Jan. 2015

إلى جميع الشباب في أوروبا وأمريكا الشمالية طباعة
21/01/2015

بسم الله الرحمن الرحيم

إن الأحداث الأخيرة في فرنسا وما شابهها في بعض الدول الغربية أقنعتني أن أتحدّث إليكم مباشرة.
أتحدّث إليكم أيّها الأعزة دون أن اتجاهل دور والديكم، لأني أرى مستقبل شعبكم وأرضكم بأيديكم، وأرى أن الإحساس بضرورة معرفة الحقيقة في قلوبكم أكثر حيوية ووعياً. وكذلك فإني لا أخاطب الساسة والمسؤولين عندكم لأني أتصور أنهم بعلمٍ ودرايةٍ منهم فصلوا درب السياسة عن مسار الصدق والحقيقة.

حديثي معكم عن الإسلام وبصورةٍ خاصةٍ عن الصورة التي يعرضونها عن الإسلام لكم.
قبل عقدين وإلى يومنا هذا، اي بعد انهيار الإتحاد السوفيتي تقريباً جرت محاولات كثيرة لإعطاء هذا الدين العظيم موقع العداء المخيف. وللأسف إن عملية إثارة مشاعر الرعب والفزع والنفور واستغلالها لها ماضٍ طويلٍ في التاريخ السياسي للغرب.
لا أريد هنا أن أتعرض إلى ما يثيرون من أنواع الرعب في قلوب الشعوب الغربية وعند استعراضكم العابر للدراسات التاريخية والنقدية المعاصرة ستجدون كيف تؤنب الكتابات التاريخية الأعمال الكاذبة والمزيِّفة للدول الغربية تجاه سائر الشعوب والثقافات. إن تاريخ أوروبا وأمريكا يطأطئ رأسه خجلاً أمام سلوكه الإسترقاقي والإستعماري وظلمه تجاه الملوّنين وغير المسيحيين. ثم انّ المؤرخين والباحثين لديكم عندما يمرون على عمليات سفك الدماء باسم الدين بين البروتستان والكاثوليك أو باسم القومية والوطنية إبان الحربين العالميين الأولى والثانية يشعرون بالمرارة والإنحطاط.
وهذا بحد ذاته يدعو الى التقدير؛ ولست استهدف من خلال استعادة قسم من هذه القائمة الطويلة جَلد التاريخ ولكني أريد منكم أن تسألوا كل مثقفيكم ونخبكم لماذا لا يستقيظ الوجدان العام في الغرب دائما إلا مع تأخير عشرات السنين وربما المئات من السنين؟ ولماذا كانت عملية النظر في الوجدان العام تتّجه نحو الماضي البعيد وتهمل الأحداث المعاصرة؟

لماذا نجدهم في موضوع مهم من قبيل أسلوب التعاطي مع الثقافة والفكر الإسلامي يمنعون من تكوّن وعي عام لديكم؟

أنتم تعلمون جيداً أن التحقير و إيجاد حالة النفور والرهاب الموهوم من الآخرين تشكل أرضية مشتركة لكل تلك الإستغلالات الظالمة. أريد الآن أن تسألوا أنفسكم لماذا استهدفت سياسة نشر الرعب والنفور القديمة الإسلام والمسلمين بقوة وبشكل لا سابقة لها؟ لماذا يتّجه نظام القوة والسلطة في عالمنا اليوم نحو تهميش الفكر الإسلامي وجرّه الى حالة الإنفعال؟
هل هناك مفاهيم وقيم في الإسلام تزاحم برامج ومشاريع القوى الكبرى وما هي المنافع التي تتوخاها هذه القوى من وراء طرح صورة مشوّهة وخاطئة عن الإسلام. ولهذا فإن طلبي الأوّل منكم أن تتساءلوا وتتحروا عن عوامل هذا التعتيم الواسع ضد الإسلام.

الأمر الثاني الذي أطلبه منكم أن تقوموا كردِّ فعلٍ لسيل الإتهامات والتصورات المسبقة والإعلام السلبي وأن تسعوا لتكوين معرفة مباشرة ودونما واسطة عن هذا الدين. إن المنطق السليم يقتضي أن تدركوا حقيقة الأمور التي يسعون لإبعادكم عنها وتخويفكم منها فما هي وما هي أبعادها وحقيقتها؟
أنا لا أصرّ عليكم أن تقبلوا رؤيتي أو أية رؤية أخرى عن الإسلام، لكني أدعوكم ألّا تسمحوا أن يستفيد هؤلاء من الإدعاءات المرائية للإرهابيين العملاء لهم وتقديمهم لكم بإعتبارهم مندوبي الإسلام. عليكم أن تعرفوا الإسلام من مصادره الأصيلة ومنابعه الأولى. تعرّفوا على الإسلام عبر القرآن الكريم وسيرة الرسول الأعظم (صلّى الله عليه وآله وسلّم). وأودّ هنا أن أتساءل: هل راجعتم قرآن المسلمين مباشرة؟ هل طالعتم أقوال رسول الإسلام(صلّى الله عليه وآله وسلّم) وتعاليمه الإنسانية والأخلاقية؟ هل اطلعتم على رسالة الإسلام من مصدر آخر غير الإعلام؟ هل سألتم أنفسكم كيف استطاع الإسلام ووفق أية قيم طوال قرون متمادية أن يقيم أكبر حضارة علمية وفكرية في العالم وأن يربي أفضل العلماء والمفكرين؟

أطالبكم ألّا تسمحوا لهم بوضع سدّ عاطفي واحساسي منيع بينكم و بين الواقع عبر رسم صورة سخيفة كاذبة عن الإسلام ليسلبوا منكم إمكانية الحكم الموضوعي. واليوم حيث نرى أن أجهزة التواصل اخترقت الحدود الجغرافية، عليكم ألّا تسمحوا لهم أن يحاصروكم في الحدود الذهنية المصطنعة، وإن كان من غير الممكن لأي أحد أن يملأ الفراغات المستحدثة بشكل فردي ولكن كلاً منكم يستطيع هادئاً لتوعية نفسه وبيئته أن يقيم جسراً من الفكر والإنصاف على هذه الفراغات.
إن هذا التحدي المبرمج من قبل لنوع العلاقة بين الإسلام وبينكم أنتم الشباب أمر مؤلم، لكن بإمكانه أن يثير تساؤلات جديدة في ذهنكم الوقاد والباحث.

إن سعيكم لمعرفة الأجوبة على هذه التساؤلات يشكل فرصة سانحة لكشف الحقائق الجديدة أمامكم، وعليه يجب أن لا تفوتوا هذه الفرصة للوصول الى الفهم الصحيح ودرك الواقع دون حكم مسبق؛ ولعلّه من آثار تحملّكم هذه المسؤولية تجاه الواقع، أن تقوم الأجيال الآتية بتقييم هذه الفترة من تاريخ التعامل الغربي مع الإسلام، بألمٍ أقل زخماً ووجدانٍ أكثر اطمئناناً.

السيد على الخامنئي
2015/01/21


 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 43

الصَّمصامُ المُنتَقِم علیه السلام

« يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئينَ »

زمانی که قائم آل محمد علیهم السلام ظهور کند، ما بین رکن و مقام می ایستد و پنج ندا می دهد: اَلا یا اَهلَ العالَم اَنَا الاِمام القائِم. اَلا یا اَهلَ العالَم اَنَا الصَّمصامُ المُنتَقِم. اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین قَتَلُوهُ عَطشاناً. الا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین طَرَحُوهُ عُریاناً. اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین سَحَقُوهُ عُدواناً. (الزام الناصب ، ج 2 ، ص 282) ثواب این وبلاگ تقدیم به 14 معصوم (علیهم السلام) و تمام کسانی که از مومنان حق الناس طلب دارند.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • همه
  • احکام عزاداری
  • در محضر خوبان
  • در محضر شهدا
  • در محضر کلام خدا
  • سلام علی ال یاسین
  • مروارید کلام معصومین
  • مناسبت های مذهبی

السلام عليك يا ابا صالح المهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف

  • میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها
  • موفقیت 
  • السلام علیک یا حجه الله 
  • السلام علیک  یا بقیه الله فی ارضه
  • دعای مهم از امام هادی علیه السلام برای برآورده شدن حوایج 
  • توسل به امام جواد علیه السلام 
  • یا صاحب الزمان اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی 
  • دعا جهت رفع گرفتاری ها 
  • عریضه برای مشکلات 
  • خدمت به پدر و مادر 
  • ذکر هنگام غمگین شدن
  • با شهید 
  • خدا کافی است 
  • چهار کلمه 
  • یا صاحب الزمان اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی 
  • پیام امام رضا علیه السلام 
  • دل پر
  • فضیلت سوره قدر
  • در محضر بهجت 
  • پيشگویی از رفتار امت با امير المؤمنين عليه السّلام‏
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس