سر دوست داشتن اهل بيت عليهم السلام
باب صد و بيستم سر دوست داشتن اهل بيت عليهم السلام پاكى ولادت و سبب دشمنى با ايشان آلودگى و ناپاكى ولادت مى باشد
حسن بن محمّد بن سعيد هاشمى مىگويد: فرات بن ابراهيم بن فرات كوفى از محمّد بن على بن معمّر از ابو عبد اللَّه احمد بن على بن محمّد رملى از احمد بن موسى از يعقوب بن اسحاق مروزى از عمرو بن منصور از اسماعيل بن ابان از يحيى بن ابى كثير از پدرش، از ابو هارون عبدى، از جابر بن عبد اللَّه انصارى، وى مى گويد:
ما در معيّت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در منى بوديم، مردى را ديديم كه سجود و ركوع مىكند و تضرّع دارد، عرض كرديم: اى رسول خدا چقدر نيكو نماز مىخواند!! حضرت فرمود: اين مرد همان است كه پدر شما را از بهشت اخراج نمود، على عليه السّلام بدون پروا به طرفش رفته پس او را تكان داد به طورى كه دندههاى راستش در چپ و دندههاى چپش در راست او فرو رفت، سپس حضرت به او فرمود: اگر خدا بخواهد تو را خواهم كشت.
شيطان گفت: تا زمان معهود كه پروردگارم معيّن نموده تو بر اين كار قادر نيستى، چرا مرا مىخواهى بكشى به خدا سوگند احدى تو را دشمن ندارد مگر آن كه نطفه من زودتر از نطفه پدرش در رحم مادرش قرار گرفته من در اموال و اولاد دشمنان تو شركت دارم چنانچه خداوند عزّ و جلّ در كتاب محكمش مىفرمايد: وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ (در اموال و اولاد ايشان شريك شو).
پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: يا على، او راست مىگويد بغض تو را ندارد احدى از قريش مگر حرام زاده و نه از انصار مگر يهودى و نه از عرب مگر متّهم در نسب و نه از سائر مردم مگر شقىّ و نه از زنان مگر آنان كه از پشت حائض مىشوند، سپس ساكت شدند و پس از لحظاتى سر بلند كرده و فرمودند:
اى گروه انصار فرزندانتان را بر محبّت على عليه السّلام عرضه بداريد، اگر جواب دادند، آنها از شما بوده و اگر انكار و امتناع نمودند از شما نيستند.
جابر بن عبد اللَّه مىگويد: ما محبّت على عليه السّلام را بر فرزندانمان عرضه مىداشتيم، هر كس او را دوست مى داشت مى دانستيم اولاد خودمان بوده و آن كه بغض آن حضرت را در دل مى داشت خود را از او سلب مى كرديم و مى گفتيم از ما نيست.
علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى ج1 479