كمترين مدتى كه در آن حضرت امام حسين عليه السلام را مى بايد زيارت كرد و حد اكثرى كه زيارت آن جناب را غنى و فقير مىتوانند تاخير بياندازند
حديث اوّل: جعفر بن محمّد بن ابراهيم بن عبد اللَّه الموسوى، از عبيد اللَّه بن نهيك، از محمد بن ابى عمير، از ابو ايّوب از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام، آن حضرت فرمودند:
بر عهده غنى است كه در سال دو مرتبه و بر فقير است كه در سال يك مرتبه به زيارت قبر حضرت امام حسين عليه السّلام بروند.
حديث دوم : پدرم رحمة اللَّه عليه، از سعد بن عبد اللَّه، از احمد بن محمّد بن عيسى، از على بن الحكم، از عامر بن عمير، و سعيد اعرج، از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام: حضرت فرمودند:
در هر سال يك مرتبه به زيارت قبر امام حسين عليه السّلام برويد.
حديث سيزدهم : پدرم رحمة اللَّه عليه، از احمد بن ادريس و محمد بن يحيى، از عمركى بن على بوفكى، وى گفت: يحيى كه از خادمين ابو جعفر ثانى بود براى ما نقل كرد از على و او از صفوان بن مهران جمّال و او از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام در ضمن حديثى طولانى چنين نقل كرده:
محضر مباركش عرض كردم: كسى كه به زيارت حضرت سيد الشهداء برود و سپس برگردد چند وقت بعد دو مرتبه به زيارت عود كند؟ و در چند روزى ديگر به زيارت رود و مردم تا چه مدّت مىتوانند زيارت حضرت را ترك كنند؟
حضرت فرمودند:
بيش از يك ماه نمى توانند آن را ترك كنند و امّا كسانى كه منزلشان دور است در هر سه سال يك مرتبه بايد به زيارتش بروند و اگر سه سال تجاوز نمود و به زيارت آن حضرت نروند عاق رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم واقع شده و حرمت آن جناب را قطع و هتك نموده مگر علت و سببى داشته باشد.
حديث پانزدهم : عمركى به اسنادش نقل كرده و مىگويد: حضرت ابو عبد اللَّه عليه السّلام فرمودند:
چهار هزار فرشته از طلوع صبح تا غروب آفتاب نزديك قبر حضرت امام حسين عليه السّلام دعاء و طلب رحمت كرده و سپس بالا رفته و چهار هزار فرشته ديگر بجاى ايشان قرار گرفته و تا طلوع صبح دعاء و طلب رحمت مىكنند.
پس بر مسلمان سزاوار نيست كه بيش از چهار سال به زيارت قبر آن حضرت نرفته و از آن تخلّف كند.
حديث هفدهم ترجمه:
محمد بن عبد اللَّه بن جعفر حميرى، از پدرش از على بن محمّد بن سالم، از محمّد بن خالد، از عبد اللَّه بن حمّاد بصرى از عبد اللَّه بن عبد الرحمن الاصمّ، از صفوان جمّال، وى گفت: در راه مدينه قصد مكّه داشتيم.
از حضرت ابا عبد اللَّه عليه السّلام پرسيدم: اى فرزند رسول خدا چيست كه شما را اندوهگين و محزون و شكسته خاطر مى بينم؟
حضرت فرمودند:
آنچه را من مى شنوم اگر تو مى شنيدى اين سؤال را از من نمى كردى.
عرض كردم: چه چيز مى شنويد؟
حضرت فرمودند:
زارى كردن فرشتگان به درگاه خداوند عزّ و جلّ و اظهار بغض نمودن از كشندگان امير المؤمنين و حضرت امام حسين عليهما السّلام و توجه نمودن جن و گريستن فرشتگانى كه در اطراف قبر آن حضرت هستند و شدّت حزن ايشان، پس بر چه كسى با اين حال طعام يا شراب يا خواب گوارا خواهد بود؟!! عرضه داشتم: كسى كه به زيارت آن حضرت بيايد و بعد برگردد چه زمانى باز براى زيارت برگردد؟ و ظرف چند روز بعد دوباره محضر امام عليه السّلام برگردد و اساسا مردم تا چند وقت مىتوانند زيارت حضرتش را ترك كنند؟
حضرت فرمودند:
امّا كسانى كه قريب و نزديك قبر مطهّر هستند لا اقل ماهى يك بار به زيارت روند و آنان كه دور مىباشند در هر سه سال يك مرتبه و اگر سه سال گذشت و به زيارت آن جناب نرفتند عاق رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم شده و قطع رحم آن حضرت را نمودهاند مگر علّت و سببى داشته باشد.
و اساسا زائر حسين عليه السّلام اگر بداند كه با زيارتش چه سرور و فرحى به رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و فاطمه سلام اللَّه عليها و ائمه عليهم السّلام و شهداء از ما اهل بيت وارد شده و او نيز مطّلع باشد كه از ناحيه دعاء ايشان برايش چه حاصل شده و همچنين واقف باشد از اجر و ثواب دنيوى و اخروى و آنچه براى وى نزد خدا ذخيره گشته هر آينه دوست مى دارد كه منزلش نزد آن جناب بوده و از آنجا هيچ گاه مفارقت نكرده و پيوسته در حال زيارت حضرتش باشد.
و زائر حسين عليه السّلام وقتى به قصد زيارت از خانه اش خارج شد سايه اش به چيزى نمى افتد مگر آن چيز برايش دعا مى نمايد، و هنگامى كه آفتاب بر او تابيد گناهانش را مى خورد همان طورى كه آتش هيزم را مى خورد، و آفتاب هيچ گناهى را بر او باقى نمى گذارد، بنا بر اين از زيارت بر مى گردد در حالى كه هيچ گناهى بر او نيست و حق تعالى درجه اش را آن قدر مرتفع و عالى مى گرداند كه آنان كه در راه خدا به خون خويش آغشته شده اند به آن دسترسى نداشته و مقام و منزلتشان در حدّ او نمى باشد و خداوند منّان فرشته اى را قائم مقام وى نموده كه تا بار ديگر وى به زيارت حضرت مى آيد برايش طلب آمرزش كند يا سه سال از اين زيارت بگذرد يا فوت شود.
كامل الزيارات / ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 903