اجمالى از واقعه غدير خم
اجمالى از واقعه غدير خم
فرمود: شما را قسم مىدهم، آيا مىدانيد كه وقتى اين آيات نازل شد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ، «اى كسانى كه ايمان آورديد از خدا و رسول و اولى الامرتان اطاعت كنيد»، و آيه إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ ، «صاحب اختيار شما خدا و پيامبرش و كسانىاند كه ايمان آورده و نماز را بپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىپردازند»، و آيه أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً ، «گمان مىكنيد رها مىشويد در حالى كه هنوز خداوند نمىداند آنان كه از شما جهاد كردند و غير از خدا و رسولش و مؤمنين محل اعتمادى براى خود بر نگزيدند»، وقتى اين آيات نازل شد مردم گفتند: يا رسول اللَّه، آيا اين آيات در باره بعضى از مؤمنين است يا نسبت به همه آنان عموميت دارد؟
خداوند عز و جل به پيامبرش دستور داد تا واليان امرشان را به آنان بشناساند و ولايت را مانند نماز و زكات و روزه و حجّشان برايشان تفسير كند. لذا مرا در غدير خم براى مردم منصوب نمود، و سپس خطابهاى ايراد كرد و فرمود: «اى مردم، خداوند مرا به رسالتى فرستاده كه سينهام از آن به تنگ آمده و گمان كردم كه مردم مرا تكذيب مىكنند، ولى خداوند مرا ترسانيد كه بايد اين پيام را برسانم و گر نه مرا عذاب خواهد كرد».
سپس دستور داد ندا كنند تا مردم جمع شوند، و بعد خطابهاى ايراد كرد و فرمود: «اى مردم، آيا مىدانيد كه خداوند عز و جل صاحب اختيار من است و من صاحب اختيار مؤمنين هستم و من از خود آنان به ايشان صاحب اختيارترم»؟ گفتند: بلى، يا رسول اللَّه.
فرمود: «برخيز، اى على». من برخاستم و حضرت فرمود: «هر كس من صاحب اختيار او هستم اين على صاحب اختيار اوست. پروردگارا، هر كس او را دوست مىدارد دوست بدار و هر كس او را دشمن مىدارد دشمن بدار.
(در همان غدير خم) سلمان برخاست و عرض كرد: يا رسول اللَّه، ولايت و صاحب اختيارى او چگونه است؟ فرمود: «ولايت و صاحب اختيارى او همچون ولايت من است. هر كس من نسبت به او از خودش صاحب اختيارترم على هم نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است».
خداوند تعالى هم اين آيه را نازل كرد: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً ، «امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را بعنوان دين شما راضى شدم». پيامبر صلى اللَّه عليه و آله سه مرتبه تكبير گفت و فرمود: «اللَّه اكبر، كمال نبوت من و تكميل دين خدا ولايت على بعد از من است».
ابو بكر و عمر برخاستند و گفتند: يا رسول اللَّه، آيا اين آيات بخصوص در باره على است؟! فرمود: آرى، در باره او و جانشينانم تا روز قيامت است. گفتند: يا رسول اللَّه، آنان را براى ما بيان فرما. فرمود: برادرم و وزيرم و وارثم و وصيّم و جانشينم در امتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من على، سپس پسرم حسن، سپس پسرم حسين، سپس نه نفر از فرزندان پسرم حسين، يكى پس از ديگرى، كه قرآن با آنان و آنان با قرآنند. نه آنها از قرآن جدا مىشوند و نه قرآن از ايشان جدا مىشود تا بر سر حوض بر من وارد شوند».
همه حاضرين (در مجلس مناشده) گفتند: آرى بخدا قسم، همه آنچه گفتى دقيقا شنيديم و حاضر بوديم. و بعضى گفتند: اكثر آنچه گفتى حفظ كردهايم ولى همهاش را بياد نداريم، ولى اينان كه همهاش را بياد دارند منتخبين و افاضل ما هستند.
امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: راست گفتيد. همه مردم در حفظ و بياد داشتن يكسان نيستند. قسم مىدهم آنان را كه اين مطلب را از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بياد دارند كه بپا خيزند و بازگو كنند.
در اينجا زيد بن ارقم و براء بن عازب و ابو ذر و مقداد و عمار گفتند: ما شهادت مىدهيم كه سخن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را بياد داريم كه بر منبر ايستاده بود و تو در كنار او بودى و مىفرمود: اى مردم، خداوند به من دستور داده كه معرفى كنم امام شما را و آنكه بعد از من در ميان شما قائم خواهد بود و وصى خود و جانشينم را، و آن كسى كه خداوند در كتابش اطاعت او را بر مؤمنين واجب كرده و اطاعت او را قرين اطاعت خود و اطاعت من نموده، و شما را در قرآن به ولايت او دستور داده است. من در اين باره- از ترس اهل نفاق و تكذيبشان- به پروردگارم مراجعه كردم، ولى مرا ترسانيد كه بايد اين رسالت را برسانم و گر نه مرا عذاب مىكند.
اى مردم، خداوند در كتابش شما را به نماز امر كرده و من آن را برايتان بيان نمودم، و به زكات و روزه و حج دستور داده كه آن را هم براى شما بيان و تفسير نمودم، و به ولايت دستور داده و من شما را شاهد مىگيرم كه ولايت مخصوص اين شخص است- و حضرت دست مبارك را بر على بن ابى طالب عليه السّلام قرار دادند- و سپس براى دو پسرش بعد از او، و سپس براى اوصياء از فرزندانشان بعد از آنهاست. آنان از قرآن جدا نمىشوند و قرآن از آنان جدا نمىشود تا بر سر حوضم بر من وارد شوند.
اى مردم، پناه و امامتان بعد از خودم و ولىّ و هدايتكننده شما را برايتان بيان كردم و او برادرم على بن ابى طالب است و او در ميان شما بمنزله من در ميان شما است. در دين خود از او پيروى كنيد و در همه امورتان از او اطاعت نماييد، زيرا آنچه خداوند از علم و حكمتش به من آموخته نزد او است. از او بپرسيد و از او و جانشينانش بعد از او بياموزيد.
به آنان چيزى ياد ندهيد و بر آنان پيشى نگيريد و از ايشان عقب نمانيد كه آنان با حق و حق با آنان است، نه ايشان از حق جدا مىشوند و نه حق از ايشان جدا مىشود».
زيد بن ارقم و بقيه پس از اين شهادت نشستند.
أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 296